وقتی صحبت های شما رو در مورد حق الناس گوش میدادم،ادم به این نتیجه میرسه که زندگی کردن تو این دنیا طوری که بخوای حقی به گردنت نباشه کار خیلی سختیه،برداشتم اینه که باید یه گوشه بشینی و تعامل با کسی نداشته باشی،تا حقی به گردنت نیاد،آدم دچار یه نوع وسواس میشه،مثلا یه معلم بالاخره ممکنه دیر برسه و حقی به گردنش بیاد،یا یادم میاد تصادف کرده بودم و برای حلالیت گرفتن خیییلی اذیت شدم.قصد توجیحه کار رو ندارم،اما میخوام بگم گاهی اوقات این دقت های زیاد در مسائل دینی که لازم هم هست باشه،زندگی مومن رو خیلی سخت میکنه.و یه جوری دچار افسردگی میشه.
چکار باید کرد؟
پاسخ مشاور
سلام علیکم
در مورد گناه هرچقدر انسان وسواس داشته باشد خوب است و ناراحتی هم از اینکه گناهی از دست ما در رفته اشکالی ندارد، به شرط اینکه محل نفوذ شیطان قرار نگیرد؛ به نحوی که فقط برای ما درگیری ذهنی بیاورد و عملاً آن طاعت و معصیت به حاشیه رود و دیگر اصلاً بحث طاعت خدا و فرار از معصیت نباشد و فقط یک دغدغه ذهنی الکی برای ما ایجاد کند که از کارهای دیگر دور شویم. این اگر باشد وسواس ذهنی است و باید به خدای متعال پناه برد از شر شیاطین. اگر کسی دچار آن شد سورههای ناس و فلق را زیاد بخوانید، تا انشاءالله این اثر شیطان دفع شود.