_ خدای من و چه بسیار بنده ای که شب را به صبح درآمد در حالی که سختی جنگ و پیکار را با جانش تحمّل می کند
_ دشمنان از اطراف او را با شمشیرها و نیزه ها و ابزار جنگ در محاصره آورده اند
_ راه چاره ای نمی یابد
_ در خون خویش غلطیده
_ جرعه آبی را آرزو می کند
_ در حال جان دادن است ، توانی برایش نمانده
_ من از همه اینها در عافیت هستم
_ ستایش وحمد وشکر برای توست
_ مقتدری که شکست نمیخورد دارای صبر هستی وعجله نمیکنی
_پروردگارا مرا از کسانی قرار بده که شکر گزار نعمت های تو و یادآور توجهاتی است که فرمودی.