* ما از الفاظ،پی به معانی میبریم.
* برای فهم معانی، مضطریم از استفاده از الفاظ.
* آیا انسان، قادر به درک معقولات، بدون محسوسات، است؟
* در اصلِ وجود خلقت ما، محبت خداوند است.
* ما میزانی، برای سنجش صفات خدا، نداریم.
* اگر معقولات به درک انسان نیایند، بودنشان در عالم، لغو است.
* شرط بخشش گناهان، اجتناب از کبائراست.
* معنای مالکیت، غیر از مملوکات است.
* با هیچ قله ای نمی توان به کُنه معرفت خدا رسید.
* کَس ندانست که، سرمنزل معشوق کجاست.
اینقدر هست که بانگ جرسی می آید.