* احکام فرعـی دین را حکمت می گویند
* حکـمـت قـوه ای است که به انسان جـهـت می دهد
* حکیم کسی است که تـشخــیص درست براساس مصالح دارد
* حـکــمت است که تشخیص می داد هر چـیز وقتش چه موقع است
* حق را باید در بیان های مختلف و قالب های متفاوت استفاده کرد
* هرچه کـفار لجباز تر بشوند، حــق بیشتر روشن می شود و به نفع مومنین است
* در دوره قبل از ظهور کفار باید به کفر محض برسند و مومنین به ایمان محض
* ایمان محض مومنین محقق نمی شود مگر به واسطه ی کفر محض کفار
* هر قدم "حــق" تثبیت می شود به همان میزان "باطل" نابود می شود
* خیلی حرف ها را با لسان استعداد می زنیم
* میل طبیعی هر الهی به سلطنت است
* اهل بیت واسطه ی فیض در تمام فیوضات
* اسراء سوره سبحان است چون تسبیحات آن فراوان است
* هر موجودی به میزان وجودش بهره ای از علم دارد
* زبان ابزار ابراز است
* تنها موجود ناسازگاری که تسبیح نمی کند و با بدنی که مشغول تسبیح است گناه می کند، انسان است